شروين شاهزاده ايراني

و بلاخره عكس اتليه ي نيم سالگي شروين طلا

قورباقه كوچولو اينم يه  جغــــــــــــــــد فسقلي اينجام فك كنم شبيه كوالا شدي.همه ي لباساتو ماماني بافيده (خيلي هم بهت مياد ) واي عزيزم تو اين عكس خيلي خوش تيپ شدي .قربون نگاه قشنگت بشم عزيزم يه نگاهتو بايه دنيا عوض نمي كنم.  بوس بوس   ...
3 دی 1393

اولين جشن تولدي كه دعوت شدي

گوگولي مامان اولين جشن تولدي كه دعوت شدي پسر دايي ستايش (سبحان جون )بودكه تقريبا 7ماه از شمابزرگتره خيلي دلم ميخواست كه با هم عكس بگيري ولي ايشون بعد مهمونا تشريفشونو اوردن و از موقعي كه اومدن يه ديقه رو پاشون بند نشدن بعدشم كه شما تو اون سر و صدا خسته شديو خوابت برد   ...
30 آذر 1393

اولين عروسي كه حضور داشتي

  كاكل سري مامان اولين عروسي كه دعوت شدي فاطمه جون(دختر عموم)و عمو ميثم بود كه شما و بابايي با هم ست كردين عروسي كاملا سنتي و زيبايي بود شما هم از بس(( ناناي ))كردي حساتي خسته شدي خوشتيپ ترين پسر دنيـــــــــــــا   ...
30 آذر 1393

يخكش

(نفسم)ماماني دوباره اومده تا خاطراتتو برات ثبت كنه.اخراي تابستون بود كه با خاله اعظم شون اينا رفتيم يخكش (اسم روستامونه)بعدشم رفتيم به ابشار قشنگ سمبي شما هم طبق معمول تو اغوش ماماني و بابايي بودي الانم رو دستاي خاله اعظمي حسابي پوشونديت كه يه وقت سردت نشه.هر فصلش زيبايي خودشو داره بااين كه خيلي زيباست ولي خيلي سرده در ضمن تا ابشارپياده روي تو ابم داره وشما با ديدن اب كلي ذوق زده شدي و خيلي خوش گذشــــــــــــــــت... اينجام خونه ي روستايي بابابزرگه با بخاري هيزومي و كاملا به سبك روستايي.شما هم كه تو اغو ش بابايي با موسيقي كه برات نواخيد حسابي حال كردي ... هميشه بخنــــــــــــــــــدي عزيــــــــــــــــــ...
30 آذر 1393