شروين شاهزاده ايراني

اتاق شروين

سلام ماماني من اومدم. اينجا اتاقته وقتي شما7 ماهت بود تو شكم ماماني بودي منو بابايي برات اماده كرديم اينم لباساي كوچولوي پسرم روتختي و تور روشم خودم برات دوختم اخه ماماني خيلي ميمون دوست داره. كيف بيمارستانم اماده كرديم واسه بغل كردنت دل تو دلم نيست لحظه لحظه هارو ميشموريم تا تو پسر گلم به جمع خونواده ي كو چيك ما بياي و زندگي ما رو گرمتر كني........ ...
29 آبان 1393

نوزادي شروين جون

بهترينم عشق ماماني ميخوام درباره ي انتخاب اسم بهت بگم وقتي فهميديم كه خدا جون يه پسللللللللل جيگر طلاي ناز با چشماي خرماي و معصوم  لباي خوشكل موهاي طلايي دست و پاي كوچولوي هديه بده اولش به خاطر سالم بودنت خدا رو شكر كردم بعدش از خوشحالي گريه كردم وقتي كه بحث انتخاب اسم پيش اومد من انتخاب اسمو سپردم به بابايي خيلي اسم پيشنهاد كردن عزيز جون اسم محمد متين پيشنهاد كرد ولي بابايي ز ياد از اسماي عربي خوشش نمياد يكي از دوستام اسم ((شروين)) پيشنهاد كرد و از اون موقع (3 ماهگي) بابايي عاشق اين اسم شد شما شدي گگگگگگگگل پپپپپپپپپپپپپپسر بابايي و ماماني شروين جون خيلي هم بهت مياد اسسسمتم مثل خودت خاصه......فدات شم عاشقانه دوست دارم. &...
24 آبان 1393

گل نازگل يك دونه ي من

فدات بشه ماماني هميشه اينطوري ميخوابيدي......                                                                       پسرم خوابيدنت هميشه به اينصورت بود بيشتر  اوقات پاهات روضربدر ميزاشتي قربونت برم خوابيدنتم يه جور خاص بود.                   ...
22 آبان 1393

هديه ي بابايي

عشق مامان هديه ي اصليت گردنبند طلا بود كه به افتخار اومدنت اگه دنيا رو به پات ميريخت كم بود و اون ميمون خوشكلم كه مامان خيلي خوشش اومد روز اولي كه به دنيا اومدي بابايي برات گرفت اخه تم اتاقت ميمون بود براي منم يه دسته گل بزرگ رز ابي گرفت.                                                                                  عاشقانه دوستون دارم. ...
22 آبان 1393

لالايي

      شروينكم اينم عكس 3روزگيت تو دستاي بابايي با ارامش خوابيدي يعني هميشه خواب بودي با قاشق بهت شير ميداديم عشق مامان وقتي اومدي انگار دنيا روبه ما دادن اون اولا خيلي شبيه بابايي بوديااااااااااااااا. ...
20 آبان 1393

اولين عكس شروين جونم تو بيمارستان

پسر ماماني اين اولين عكسيه كه بعدازبدنيا اومدنت بابايي ازت گرفت تازه از اتاق عمل اوردنت تو بيمارستان شهداي بهشهر وزنت3/50 قدت51 سانت روز سه شنبه ساعت 9/20 دقيقه 6فروردين سال 1392 توروخدابه منو بابايي هديه داد وقتي چشماتو باز كردي انگار دنيارو به ما دادن واااااااااااااي از همه ي ني ني هاي ديگه خوشكلتر بودي ...
19 آبان 1393